سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز جماعت تمرین ولایت پذیری... تکبیر!

سلام.

بسیاری از ما در زندگی باورها، عقاید، عادات و تجربه هایی داریم که با وجود اشراف کامل - یا نیمه کامل- بر آن ها، کم تر از آن ها سخن می گوییم. با وجود این که سخن گفتن از این موارد شاید بتواند به دیگران در زندگی بهتر کمک کند. مثلا تجربه ی مدرسه رفتن، دانشگاه رفتن، زندگی در خانه ای روستایی، زندگی در شهرستانی کوچک و... . سخن گفتن از این موارد می تواند به دیگران در شناخت بهتر و بیش تر اطراف خود کمک کند. چرا از این ها سخن نمی گوییم؟

یکی از این موارد برای من مسجد و نماز جماعت است. سال هاست که به واسطه ی خانواده ی مذهبی و دوستان خوب، به مسجدهای مختلفی می روم و نماز جماعت می خوانم. اما کم تر از این تجربیات سخن گفته ام. در این نوشتار می خواهم به چند مورد جالب در مورد نماز جماعت و رفتارهای مسجدی اشاره ای کوچک کنم. و امیدوارم به زودی بتوانم به شکلی مفصل این مسائل را بررسی کنم.

1- وقتی پیش دانشگاهی بودم، چند ماه مانده به کنکور را از ساعت 7 صبح تا 7 شب در مدرسه بودیم و مشغول درس و بحث. (چه دورانی بود! با وجود سختی اش و این که حالا چندان علاقه ای به بازگشت به آن دوران ندارم، اما به قول یکی از دوستانم، خوبی اش این بود که هدف داشتیم. که می دانستیم دنبال چی هستیم. هر چند هدفمان خیلی کوچک بود.) شب ها پیاده می آمدم تا سر شهرک شهید محلاتی و نمازم را در مسجد سر این شهرک می خواندم به امامت آیت الله موحدی کرمانی. آقای موحدی کرمانی هر شب بعد نماز چند دقیقه ای سخن می گفت و این همه حرف زدم که اشاره کنم به یکی از صحبت های ایشان در مورد پیروی از امام جماعت در نماز جماعت. ایشان از علمای قدیم شروع کرد و با علمای جدید ادامه داد که عقب و جلو افتادن از امام جماعت به عمد و یا با تکرار سهو، موجب باطل شدن نماز است. و نظرات علمای گوناگون را در مورد پیروی در حرکات یا پیروی از حرکات و اذکار بیان کرد. و همه ی این ها را با لحنی سرزنش گرانه می گفت و اشاره هم می کرد به حرکات کسانی که پشت سرش نماز می خواندند.

الغرض! در نماز جماعت باید کاملا پیرو امام جماعت باشیم. و این مسئله لااقل در حرکات مورد توافق علمای اسلام هست. یعنی به محض این که امام جماعت به رکوع رفت، ما هم به رکوع برویم، به محض این که از سجده برخاست، از سجده برخیزیم و الخ. متاسفانه این مسئله تبدیل  شده به یکی از آسیب های نمازهای جماعت ما شیعیان که به چند مورد آن اشاره می کنم:

الف- «ببندید مومنین!» این عبارت به گوش اهل نماز جماعت بسیار آشناست. ساکنین صف های عقب با تکرار این عبارت و «یا الله» گویان، صفوف جلو را به گفتن تکبیره الاحرام و به اصطلاح «بستن نماز» تشویق می کنند. اما من در استفتایی که از دفتر آیت الله خامنه ای گرفتم، با این فتوا مواجه شدم که نیازی نیست همه ی افرادی که نمازگزار را به اصطلاح به امام جماعت وصل می کنند، تکبیره الاحرام گفته باشند تا او نماز را شروع کند. بلکه منظم بودن صفی که نمازگزار در آن قرار دارد و تکبیره الاحرام گفتن امام جماعت برای شروع نماز کافی است. این به نظر موجه تر هم می رسد. چه این که در نماز جماعت های بزرگ عملا این کار چندان عملی نیست و از سوی دیگر، تاکیدهای فراوان روایات بر شروع نماز پیش از آغاز حمد امام جماعت (در یکی از این روایات ثواب این عمل، بیش از انفاق یک کوه طلا نقل شده است.) با پذیرفتن فرض ضرورت اتصال برای آغاز نماز، برای صفوف عقب امکان پذیر نیست و بعید است که این فیض عظما از عده ی زیادی از نماز گزاران سلب شده باشد.

ب- ماندن بیش از حد مامومین در قنوت یا سجده ی آخر نماز، هم از آسیب های رایج نماز جماعت است. این کارها فدا کردن واجب در برابر مستحب است. واجب پیروی از امام جماعت و هماهنگی با نمازگزاران است و مستحب ذکر گفتن و استغاثه به درگاه خداوند در وقت اضافه! این عمل غلط است، حالا هر چقدر هم که مومن باشیم.

ج- تا آن جا که می دانم طبق فتاوای علما، خواندن نماز فرادا (فرادی) در جایی که نماز جماعت خوانده می شود، اشکال دارد. این کار، علاوه بر این باعث به هم ریختن نظم جماعت می شود. فکر می کنم فرادا کردن نماز در میانه ی جماعت (که وقتی کسی مثلا می خواهد نماز مغرب را با نماز عشا بخواند یا نماز عصر را با جماعت ظهر، رایج است. دو رکعت اول با جماعت و رکعت سوم مغرب - رکعت سوم و چهارم ظهر- فرادا خوانده می شود و بعد یک یا دو رکعت نماز عشا - نماز عصر- دوباره با جماعت.) هم مورد اشکال باشد. البته هنوز تحقیق خاصی در این زمینه نکرده ام.

همه ی این ها، بسیار به ولایت پذیری در جامعه - و در عصر حاضر به اصل مترقی ولایت فقیه- شبیه است. در مسائل اجتماعی باید پیرو ولی فقیه بود، همان طور که در نماز جماعت باید پیرو امام جماعت بود. گرچه امور شخصی، شخصی است و اذکار مستحبی نیز.

ممکن است امام جماعت، نماز جماعت را خیلی سریع بخواند، یا خیلی آرام. اما باید پیرو بود و منطبق با امام و مانند جماعت نمازگزار - منظم و مرتب- نماز خواند. نباید جلو یا عقب افتاد. هر چقدر هم خوب و مومن باشیم. در جامعه نیز، پیروی از ولی فقیه در امور اجتماعی هر چقدر هم منورالفکر باشیم، لازم است.

وقتی جایی نماز جماعت خوانده می شود، فرادا خواندن چرا؟ حالا هر چقدر هم که امام جماعت تند یا کند بخواند یا لهجه ی بدی داشته باشد، وقتی شرایط اولیه ی صلاحیت او احراز شد، تک روی بی معناست. وقتی جایی، حکومتی اسلامی تشکیل شده، کناره گیری کردن از جماعت مسلمین، چه معنایی دارد؟ وقتی مصلحت بزرگتری به نام مقابله با دشمنان اسلام وجود دارد؟

2- کسی از حضرت امام خمینی، استفتا می کند که گفتن تکبیر پس از نماز به جای خواندن آیه ی شریفه ی «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنو صلوا علیه و سلموا تسلیما» و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم الصلوات و السلام) صحیح است یا نه. و به نظر می رسد که لحن سوال کننده به شکلی است که می خواهد جواب منفی از امام بگیرد. اما امام در پاسخ می فرماید: گفتن هر دوی این موارد خوب است.

حالا ممکن است برخی افراد، گفتن تکبیر در مساجد را حکومتی بودن مساجد و کسانی را که این ذکر را نمی گویند، آزاده قلمداد کنند. اما این سخن، به نظر من چندان صحیح نیست. چه این که اگر به اسلامی بودن اصل حکومت و بهتر بودن آن از حکومت های جائرانه ی شاهنشاهی (که سایه ی شومشان سال ها بر سر کشور عزیزمان بوده است.) و حکومت های عوام فریبانه ی غربی و شبه غربی معتقد باشیم، تکلیف مان با این مسئله هم کاملا روشن می شود. اتفاقا به نظرم شعارهایی که در تکبیر گفته می شود، اگر با نیت قربتا الی الله و با دید صحیح باشد، ارج و قرب بسیاری نزد خدا خواهد داشت. (ان شا الله.)

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان، مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق، مرگ بر اسرائیل.

البته آسیبی که در این میانه بسیار رایج است و احساس می کنم، جدیدا بیش تر شده است، تاکید بیهوده بر بخشی از شعارهای تکبیر است. تکبیر را باید یک کل واحد در نظر گرفت. (این اشکال که این شعار، وحی مُنزل نیست و من در آوردی است، چندان وارد نیست. فارغ از این که سازنده ی تکبیر که بوده، این شعار را باید به چشم عاملی وحدت آفرین نگریست که باید یکسان و یک صدا تکرار شود.) نمی شود گفت من فلان بخش آن را قبول دارم و فلان بخشش را نه. این مسئله وقتی بیش تر به چشمم آمد، که شنیدم یکی از مسئولین دانشگاه، بعد از «الله اکبر» های تکبیر، یک دفعه از خواب خرسی خود بیدار شد و فریاد زد: «خامنه ای رهبر.» و این فریاد را چنان زد که گمان کردم - نعوذ بالله- دارد بر وحدانیت آیت الله خامنه ای، شهادت می دهد! بیچاره انگار مثل برخی دیگر، این حکومت را نه الهی که دیکتاتوری می دانست. بنده ی خدا انگار خبر نداشت که اگر خدا نبود، اگر اسلام نبود، اگر چهارده گوهر تابناک معصوم نبودند، دیگر ولایت فقیهی و ولی فقیهی در کار نبود.

کار این بنده ی خدا مرا یاد آن لطیفه انداخت که کسی تکبیره الاحرام نمازش را چنین می گفته: «الله اکبر، خمینی رهبر.» و وقتی با اشکال دوستش روبرو می شود، نماز بعدی را این طور آغاز می کند: «الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه.»

(دیشب در فیلم دارا و ندار، نحوه ی تکبیر گفتن جماعت نمازگزار را هم دیدیم: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.» البته ان شا الله این کار به خاطر مختصر کردن فیلم بوده است، اما از مسعود ده نمکی که از کش دار کردن فیلم هایش هیچ هراسی به دل ندارد، این کار بعید است... یادم باشد یک یادداشت در مورد ده نمکی قدیم و جدید بنویسم.)

----

نکته ی 1- نماز جماعت های ما، آسیب های بسیار دیگری هم دارد. مثل همین دست دادن پس از پایان نماز و عبارت «قبول باشید.» (که در صدر اسلام و سنت رسول الله نبوده است)، ترس از رفتن به صف جلو، اشتباه فهمیدن شرایط امام جماعت، اشتباه تکبیر گفتن مکبرین و ... . ان شا الله در وقتی دیگر به این موارد هم خواهم پرداخت.

نکته ی 2- طبق معمول ممکن است خیلی از نظرات مرا قبول نداشته باشید. دوستانه از شما می خواهم نظرات خود را آزادانه -و البته بدون به کار بردن عبارات زشت- در بخش نظرات درج کنید تا همه با هم بتوانیم به نتیجه ای درست برسیم.